یادداشت عبدالله مرادی -مدیرمسئول گروه رسانه ای میلکان
همان روزهای اولی که اقدام به راه اندازی مجله کودک و نوجوان «ویلکان» در استان کرمانشاه کردم به کودکان نسل جدید ایمان داشتم.اما خیلیها این نظر من را رد می کردند و اعتقاد داشتند این نسل جدید با غرق شدن در دنیای مجازی و بازیهای موبایلی هیچ امیدی به آنها نیست.
این روزها که شاهد حضور هیجانی آنها در اعتراضات و جنبش های اجتماعی هستیم هم به حرف خودم ایمان آورده ام و هم به بخش دوم یعنی بی توجهی مسئولین به این قشر.
در ابتدا باید به خانوادهها این هشدار را بدهیم که با آرام کردن کودکان و نوجوانان خود آنها را به خویشتنداری دعوت کنند. این کودکان و نوجوانان به واسطه عبورشان از مسیر شبکههای اجتماعی، اینترنت و ماهواره چند پله از سیستم آموزشی و معلمین خود جلوتر هستند.
حضور و فرستادن این کودکان در اجتماعات اعتراضی و حتی در برخی موارد به عنوان نیروهای بسیجی با حکم تشویق و ترقیب عین کودک آزاری و سوء استفاده از هیجانات نوجوانی این رده سنی است.
قرار دادن این دو گروه در مقابل هم به جامعه دو قطبی و غیرقابل تعاملی ایران دامن می زند و موجب نفاق بیشتر در جامعه می شود و هم مسیر نعامل و گفت گوی را برای این نسل می بندد.
این نسل نسبت به شنیدن نصیحتهای مستقیم حساس شده اند و چون نهاد خانواده، آموزش و پرورش و دیگر نهادهای فرهنگی نتوانسته اند رشدی به اندازه آنها داشته باشند از آنها جا ماندهاند محتوای بسیاری از کتب درسی را خنثی و بی فایده میدانند زیرا در جستجوهای خود اطلاعاتی که در حوزههای مختلف کسب می کنند همواره چند گام جلو تر هستند.
آموزش و پرورش و خانوادهها تنها بر موفقیت در کنکور این نسل تکیه می کند موفقیتی که برای خود نوجوانان به واسطه مشاهداتشان از جامعه یک راه پوچ و بی فایده است.
سیستم آموزش و پرورش، فرهنگی و اجتماعی ما از آموزش مهارت هایی مانند صبر، مدارا و گفت و گو خالی است به همین واسطه نسلی با این انرژی نسلی کم حوصله تر، عصبانیتر و هیجانیتر از نسلهای قبلی خود هستند.
خانوادهها به عنوان دلسوزان واقعی این نسل باید مراقبت های خود از این نسل را بیشتر کنند چون آنها به راحتی راههای دور زدن پدر و مادری را که نسلی مطیع و سربزیر بودند و قدرت تماشا کردن در چشم معلم وناظم مدرسه را هم نداشت و هرچه می گفتند را می پذیرفت را بلدند.
من هنوز هم به این نسل امیدوارم نه به خاطر این حضورشان در اعتراضات و جنبش ها که بیشتر از عقل از احساسشان دستور می گیرد بلکه به خاطر توان مطالبه گری، ریسک پذیری و آمادگی آنها برای حضور در جامعه که نوید این را می دهد که اگر نهاد آموزش و پرورش، جامعه و خانواده بتواند زبانی دیگر برای تعامل با آنها پیدا کند می تواند این نسل پر از استعداد و پتانسیل را برای ایرانی آباد و سربلند پرورش دهد.