یادداشت اختصاصی اردشیر موسوی شاعر و فعال فرهنگی به مناسبت ۲۷ اردی بهشت هفتمین سالیاد استاد پرتو کرمانشاهی
پرتو سرو خوش قامت ادبیات کرماشان
شاعری کە اشعارش فولکلور
می شود خوش شانس نیست ، آفرینش گری بی مانند است او شاعر نیست که ساحراست چونکه چنان «سر زلف عروس سخن را شانه زده است» که جوانان دیروز و امروز و عاشق پیشه گان سفید موی اکنون و آینده، هیچگاه از زمزمهی « ئەرمەنی» و « واکه چاکه سینهکهت» و… باز نخواهند ایستاد، و این اشعار مثل رود خروشان همیشه از آبشار ذهن ها و زبانها سرازیر می شوند و هیچگاه لذت توقف را نخواهند چشید.
مردی کە کرماشانی می نویسد و هرگز شعرش رنگ و بوی سکتاریستی نمی گیرد، شعرش شاعرانه و شرفمند است ، و وجدانش از زشت سالاریها به درد آمده است.
آری پرتو از عشق و اجتماع می سراید ، و او بود که هرگز فریب انحراف بزرگ را نخورد .
زبان کردی کرماشانی اش که سرشار از بوی مدنیت کرماشانی است ملاک خوبی برای سرودن و جلوگیری از چند دستگی های موجود در گلستان نیلوفری کرماشان است.
علاوە بر سرودە های کردی ، درسرودههای فارسی نیز بغض ِ« تاریخی تلخ» را فرو خورده می بینیم.
همین منش فضیلت بار او سبب شده که پرتو و شعرش ، نه بر تارک مجلل سرسراهای عاریتی که در درون قلوب مردم سرزمینش جای گیرد.
او الگویی شایسته برای سرودن و زیستن است.
اردشیر موسوی