تکنیک «شوان‌ خَه‌لَه‌تنه» و ساده دلی مدیران ارشد

شوان (چوپان) وقتی که در کتری سیاهش می خواهد چایی دم کند پس از چند دقیقه متوجه به جوش آمدن کتری و قل‌قل کردن آب جوش از لوله کتری می شود.
اگر چوپان‌ناشی باشد همان لحظه روی آب داخل‌کتری چایی می ریزد و یک چایی بد طعم و رنگ خواهد داشت،چون در آن زمان کم، آب داخل کتری به جوش نیامده و تنها آب داخل لوله کتری بوده که به جوش آمده است.
اصطلاحا به این اتفاق «شوان‌ خه‌له‌تنه» (چوپان گول زن) گفته می‌شود. چوپان با تجربه وقتی این اتفاق رخ می دهد به آرامی در کتری را برمی‌دارد و آب داخل کتری را می بیند که می جوشد یا خیر؟!
در سیستم مدیریتی نیز همین تکنیک مورد استفاده برخی کارمندان و مدیران قرار می‌گیرد. مدیر ارشدی که به واسطه عدم اشرافیت، ناتوانی تحلیل موضوعات و نداشتن اطلاعات و مشاورین توانمند به راحتی گول‌می‌خورد.
وقتی مدیر پایین دستی آماری ارائه می‌دهد، مدیر بالا دستی باید قدرت تحلیل این آمار را داشته باشد و بداند این اتفاق افتاده است یا خیر؟
کافی است مدیران به این نتیجه برسند که مدیر ارشد «گول خورکش» ملس است، این دقیقا همان زمانی است که آمارهای دروغین و وعده‌های بی اساس را یکی پس از دیگری برای او می‌شمارند.
زمانی که مدیری وعده افتتاح و یا بهره برداری از طرحی را می دهد، چرا نباید مدیر ارشد پس از گذشت وعده از او توضیح بخواهد که چرا این وعده عملی نشده است؟!
به عنوان مثال: زمانی که یک طرح با تسهیلات دولتی به واسطه اشتغال به بهره‌برداری می رسد و ادعا می کند که چند صد نفر اشتغالزایی داشته است چرا نباید مدیریت ارشد از او بخواهد که لیست بیمه‌ای یک سوم آمار اعلامی را ارائه دهد؟!