یادداشت اختصاصی جناب مهندس اردشیر اسدی به مناسبت ۲۷ اردی بهشت هفتمین سالیاد استاد پرتو کرمانشاهی
به گزارش میلکان آنلاین متن یادداشت به این شرح است:
الماس تراش نخورده هم که از معادن استخراج میگردد و در دل خود تاریخی انباشته از دورانهای زمین شناسی دارد نیز ارزشمند است اما وقتی در دستان هنرمندی تراشیده میشود و صیقل می یابد ، آنگاه جلا میگیرد و جلوه گیری میکند و این همان راز نانهفته پرتو و شعر پرتو است ، پرتو میتواند الماس های تراش نخورده از فرهنگ و فولکلور غرب ایران و بویژه کرمانشاه که در قالب مثل و متل و ضربالمثل و گویش و اصطلاح و نام اشخاص و محل ومکان و هرآنچه را که بتاریخ شفاهی و مناسبات اجتماعی مردمان این بوم معنا بخشیده و تبدیل به هویت شده است را استخراج کرده ودر کارگاه ذوق لطیف و طبع ظریف خود با شور و شعور خویش درآمیخته و صیقل زده و پرتو افشان نماید ، در شعر پرتو نوستالژی منحصر بفردی زندگی میکند آدمها و اسامی و مکانها و بازیها و شادیها و امید و ترس و اضطراب و همه و همه چیز ، موقرانه در جای خود ، محکم نشسته اند ، استاد پرتو میتواند به خاطرات روح ببخشد او میتواند آواهای از یاد رفته را در کوچه های طویل کودکی ، طنین انداز کند و آنجا که پرتو برای شهرش برای وطنش و برای دوستانش ، شکوه آغاز میکند و افسوس میسراید بغض نمناکی رفیق چشم و گلو میشود و سوگ و سوگندش نیز خود مقال دیگری است و مجال دیگری میطلبد ، توجه به تاریخ سرایش برخی از اشعار پرتو ، مفاهیم عمیق تری پیش رویمان میگذارد ، پرتو با بکار گیری هر واژه و هر اسم ، به تاریخی اشاره میکند که خود روایتی خاموش است ، باید به کاوه ، فرهاد ، بهزاد ، بیستون ، پراو ، قصرشیرین ، ریجاب و ….. عمیقتر نگریست ، نمیخواهم ادعا کنم که شعر پرتو ، سر به مهر است و راز انگیز اما ادعا میکنم شعر پرتو چندلایه دارد و در پس پشت هر واژه ، واژه ای را جستجو باید کرد لیکن هیچکس از شعر پرتو ، بی توشه و بهره باز نمیگردد و هر کس به نسبت بضاعت خود ، میبیند و میچیند.
اردشیر اسدی – تهران ۱۱ /۰۲/ ۱۴۰۰